چالش هاي عمليات صلح سازمان ملل در محيط امنيتي نوين جهاني


 

نويسنده: سيد علي طباطبايي*




 

چکيده
 

مناقشات و درگيري ها در طول تاريخ همواره يکي از عناصر اصلي سياست داخلي و سياست بين الملل بوده اند. پس از شکل گيري دولت مدرن، اين نهاد تلاش کرده است وقوع مناقشات را تا حد امکان کاهش دهد. به صورت کلي در عرصه هاي تحول نظام بين المللي جامعه بين المللي از زمان عهدنامه وستقاليا تاکنون رهيافت هاي متفاوتي را جهت پايان دادن به مناقشات و درگيري ها پشت سر نهاده است. در يک تقسيم بندي علمي سه رهيافت مديريت مناقشه، رهيافت حل و فصل مناقشه و رهيافت چند بعدي پايان بخشي به مناقشه از جمله رهيافت هاي جامعه بين المللي در مديريت مناقشات در طول چند سده گذشته بوده است. مقاله کنوني به صورت مشخص به بررسي چالش هاي رهيافت چند بعدي پايان بخشي به مناقشه در چهارچوب عمليات حفظ صلح سازمان ملل متحد از يک منظر تاريخي تحليلي مي پردازد. سابقه تاريخي عمليات حفظ صلح سازمان ملل متحد به عنوان يکي از اجزاي رهيافت چند بعدي پايان بخشي به مناقشات و عناصر مختلف شکل دهنده به آن در اين مقاله بررسي مي شود. با توجه به پيشينه تاريخي، عمليات حفظ صلح سازمان ملل متحد در فضاي کنوني با چالش هاي عمده اي مواجه است که اين چالش ها را مي توان به دو گروه: چالش هاي امنيتي و چالش هاي همکاري هماهنگي تقسيم کرد. بر اين اساس چالش هاي امنيتي به دو دسته اساسي شکل گرفته اند: 1) دولت هاي ضعيف يا شکست خورده و 2) بحث تروريسم. از جمله علل چالش هاي امنيتي درباره دولت هاي ضعيف يا شکست خورده مي توان به تاخير در فرآيند ملت سازي، خلأ قدرت، نابرابري و فساد اشاره کرد. همچنين در خصوص تروريسم مي بايستي عللي چون تعصبات قومي، قبيله اي، نژادي و مذهبي را مي توان ذکر کرد. با توجه به اهميت عمليات حفظ صلح سازمان ملل متحد بايد با شناسايي چالش هاي مربوطه خود را براي مقابله با آنها و هماهنگي عوامل مختلف عمليات حفظ صلح با شرايط نوين جهاني آماده نمايد. در اين راستا توجه به موضوع امنيت انساني در اين عمليات داراي اهميت بالايي است.

کليد واژه ها:
 

سازمان ملل متحد، عمليات حفظ صلح، مناقشات، امنيت انساني، مناقشه بغرنج

درآمد
 

برقراري صلح در سيستم بين المللي به طور سنتي به ماهيت ديپلماسي و استفاده گزينشي از زور به شکل مستقيم يا غيرمستقيم وابسته بوده است. ماهيت ديپلماسي و نحوه استفاده از قوه قهريه عمدتاً توسط چهارچوب سياست بين الملل تعريف شده است که به نوبه خود بر تعاملات دولت ها به ويژه قدرت هاي بزرگ و هژمون هاي منطقه اي متکي مي باشد. تحولات اخير در نظام بين الملل تغييراتي را در نحوه استفاده از شيوه هاي پايان بخشي به مناقشه پديد آورده است.
از سوي ديگر بازيگران جديد بين المللي نظير سازمان هاي بين المللي و سازمان هاي غيردولتي به عرصه حفظ صلح و امنيت بين المللي وارد شده اند و به واقع، نظام بين المللي پس از جنگ سرد شاهد فعاليت هاي ساير بازيگران در کنار دولت هاست.
سازمان ملل متحد به عنوان يکي از مهم ترين بازيگران نهادي عرصه روابط بين الملل تلاش نموده نقش موثري را در مديريت و حل و فصل مناقشات ايفا نمايد. امروزه مناقشات متعددي در نقاط مختلفي از جهان در حال جريان است. «مناقشه بغرنج» (1) يکي از چالش هايي است که سياست گذاران جهاني با آن مواجهند. «بغرنج بودن» مناقشه به وضعيتي اشاره مي کند که مناقشه اي به لحاظ زماني تداوم داشته و تلاش ها جهت حل و فصل آن به نتيجه نرسيده است.
سازمان ملل متحد در حال حاضر عمليات صلح (2) خود را در بسياري از مناقشات بغرنج اجرا مي کند. اما چرا جامعه جهاني نتوانسته است چنين مناقشاتي را حل و فصل کند؟ مقاله حاضر به تبيين چرايي اين مسئله نمي پردازد اما رهيافت هاي متعددي را که جامعه بين المللي جهت خاتمه دادن به مناقشات اتخاذ کرده است را بررسي مي کند. عمليات صلح سازمان ملل متحد يکي از رهيافت هاي حل و فصل مناقشه است که جامعه جهاني بدان روي آورده است. پرسش اصلي مقاله حاضر آن است که عمليات صلح سازمان ملل متحد در فضاي امنيتي جديد با چه چالش هايي مواجه خواهد بود؟
در ابتدا رهيافت هاي متعدد جامعه بين المللي جهت پايان دادن به مناقشات بررسي مي گردد. سپس عمليات صلح سازمان ملل متحد به عنوان يکي از اين رهيافت ها مورد توجه واقع مي شود. در انتها نيز چالش هاي اين رهيافت مورد بررسي قرار مي گيرد.

1. رهيافت هاي جامعه بين المللي جهت پايان دادن به مناقشات
 

جامعه بين المللي تا کنون سه رهيافت را جهت پايان دادن به مناقشات اتخاذ کرده است. اوليور ريچموند (3) از اين رهيافت ها به صورت رهيافت هاي نسل اول، دوم و سوم ياد مي کند.

1-1. رهيافت نسل اول؛ مديريت مناقشه (4)
 

بر اساس رهيافت مديريت مناقشه با توجه به وجود منافع ملي رقيب در سيستم بين المللي آنارشيک، در بهترين حالت مي توان يک مناقشه را مديريت کرد. اين رهيافت بر پايه سنت ها، هنجارها و فرهنگ ديپلماسي غربي تولد يافته و از عصر وستفالي به بعد به عنوان «حفظ وضع موجود» دوام داشته است. حاميان اين رهيافت معتقدند ديپلماسي، صلح باني (5)، ميانجي گري بين المللي و مذاکره نمي توانند مناقشات و نقاط اختلاف را از بين ببرند بلکه تنها قادر به مديريت آنها هستند. بر اساس چنين نگرشي است که رهيافت هاي مديريت مناقشه بيشتر در پي تثبيت وضع موجود بوده اند. در زمان جنگ سرد، ابزارهايي نظير صلح باني، مذاکره، ميانجي گري و داوري، براي حفظ موازنه قدرت (بحران موشکي کوبا 1962) و يا به مثابه «ديپلماسي حفظ وضع موجود» (6) (بحران قبرس از سال 1964 تاکنون) به کار رفته اند.
در مواردي که ميانجي گري موفق بود نظير اقدامات رئيس جمهوري امريکا جيمي کارتر (7) در کمپ ديويد (8)، به واقع از ساختارهاي پاداش و تهديد استفاده شده بود. به طور مشابه در مذاکرات صلح ديتون (9) در مورد آينده بوسني در سال 1995، تهديداتي عليه صرب ها مطرح و پاداش هايي نيز براي کروات ها در نظر گرفته شد. ريچارد هولبروک (10) به عنوان نماينده ميانجي گر ايالات متحده معتقد است صرب ها به دليل انجام سياست تصفيه نژادي در آن مذاکرات مورد بي مهري قرار گرفته اند.
اين رهيافت نتوانست به منزله نوشداروي مناقشات جهاني عمل کند و مناقشات بدون هيچ گونه تغييري همچنان به حيات خود ادامه داده اند.
از جمله اين مناقشات مي توان به مناقشات سودان و افغانستان اشاره کرد. بدين ترتيب، اهداف رهيافت مديريت مناقشه اين بود که:
1) از بروز مناقشات جدي و آشکار جلوگيري کند؛
2) ترتيبات قانوني جديدي براي مديريت دولت هاي درگير در مناقشه بيابد؛
3) راه حل هايي براي دولت هاي متخاصم و در حال جنگ ارائه کند و
4) سيستم منطقه اي جديدي ايجاد نمايد که دولت هاي شکست خورده را در بر گيرد.

1-2. رهيافت نسل دوم؛ حل و فصل مناقشه (11)
 

بر خلاف رهيافت مديريت مناقشه، رهيافت حل و فصل مناقشه در تلاش است با بحث در مورد ماهيت رفتارهاي انساني و ساختارهاي محدودکننده، به ريشه هاي اصلي مناقشه دست يابد. اين رهيافت از سه طريق به درک ريشه هاي مناقشه مي پردازد:
1) رفتار انساني ناشي از عوامل ژنتيکي است،
2) رفتار انساني متاثر از محيط و جامعه پيراموني است. و
3) رفتار انساني نتيجه تعامل ويژگي هاي ذاتي انسان و محيط اجتماعي است.
اگرچه رهيافت هاي حل و فصل مناقشات نويد دنيايي تازه را مي دادند و تحقيقات بسياري در اين زمينه انجام شد، اما باز هم بسياري از مناقشات همچنان به حيات خود ادامه دادند. در دهه 1970 کارگاه هاي بررسي مناقشات داخلي و بين المللي به طور فزاينده اي برگزار شدند. برتون (12) نخستين بار اين تکنيک ها را در نشست هايي به کار گرفت که به «موافقتنامه صلح مانيل» ميان اندونزي، مالزي و سنگاپور کمک کرد.
اگرچه رهيافت هاي حل و فصل مناقشات به موضوعاتي نظير امنيت انساني، نيازهاي انساني و علل ساختار مناقشات توجه داشتند اما همه اين مباحث در قالب تنگ نظرانه مفاهيم وستفاليايي حاکميت و قلمرو ملي انجام شد و نتوانست تاثير اصلي خود را بر جاي گذارد. برخي از محققين غربي فعاليت رهيافت هاي نسل اول و دوم در قالب منافع ملي و خواست دولت ها را مهم ترين انتقاد وارد بر اين رهيافت ها مي دانند. نقص اين رهيافت ها منجر به ظهور رهيافت هاي چندبعدي نسل سوم شد.

1-3. رهيافت هاي چندبعدي نسل سوم براي پايان بخشي به مناقشات
 

نخستين ويژگي رهيافت هاي نسل سوم عمليات صلح ملل متحد اين است که بازيگران متعددي را در سطوح مختلف در عرصه پايان دادن به مناقشات وارد نمود و آنان را به بررسي ريشه هاي مناقشه وامي دارد. در اين راستا سازمان هاي بين المللي و نيروهاي جوامع مدني مانند سازمان هاي غير دولتي نقش مهمي يافتند. پس از جنگ سرد، سازمان هاي غيردولتي نقش بسيار فعالي در عمليات بشر دوستانه، صلح سازي پيشگيرانه و حل و فصل مناقشات ايفا نموده اند. سازمان هاي غير دولتي به واقع شکاف ميان امنيت دولتي و امنيت انسان را پر کرده اند.
دومين ويژگي رهيافت هاي نسل سوم عمليات صلح ارايه تعريفي جديد از مفهوم امنيت است. در اين راستا، برخي از محققين اعتقاد دارند که مفهوم امنيت از محدوده تنگ دولت محوري و نظامي گري خارج شده و به امنيت انساني توجه نموده است. مفهوم «امنيت انساني» حاصل همين تغيير نگرش است. در اين معنا، سلامت راني و فيزيکي افراد بسيار اهميت مي يابد و بدين ترتيب، حوزه تهديدات و پاسخ به تهديدات نيز گسترده تر مي شود.
در کنار سازمان هاي غيردولتي، سازمان هاي منطقه اي نيز سياست هايي را در جهت حل و فصل مناقشات اتخاذ کرده اند. در اين راستا گفته مي شود که مناقشات محلي را مي توان به طور جامع در بافت منطقه اي حل کرد. از اين طريق، شبکه اي از فرصت ها و منابع منطقه اي براي حل و فصل مناقشه ايجاد مي شود. در اين زمينه مي توان به اقدامات سازمان امنيت و همکاري در اروپا و سازمان وحدت آفريقا اشاره کرد. سازمان امنيت و همکاري در اروپا چندين نهاد مديريت مناقشه نظير کميسر عالي اقليت هاي ملي، (13) ماموريت هاي درازمدت (14) و دفتر نهادهاي دموکراتيک و حقوق بشر (15) ايجاد نموده است. در ايجاد چنين نهادهايي به معيارهاي امنيت انساني توجه شده است. سازمان وحدت آفريقا نيز سازوکارهايي را براي پيشگيري، مديريت و حل و فصل مناقشه ايجاد نموده است.
در سطح سازمان هاي جهاني، بايد به نقش سازمان ملل متحد در رهيافت هاي نسل سوم اشاره کرد. در همين جاست که مفهوم «عمليات صلح سازمان ملل متحد» مطرح مي شود.
پيش از آنکه به بررسي مفهوم عمليات صلح و چالش هاي آن در محيط امنيتي نوين و آشوب زده جهاني بپردازيم، بايد اشاره داشت که عمليات صلح محصول رهيافت هاي نسل سوم پايان بخشي به مناقشه است. همان گونه که بحث شد، پيدايش اين رهيافت ها با فراتر رفتن از محدوده سيستم وستفالي ميسر شده است. اگرچه دولت همچنان به عنوان مهم ترين بازيگر عرصه بين المللي مطرح است، اما گسترش روزافزون نقش بازيگران غير دولتي و ظهور مفاهيم جديد مانند «امنيت انساني» نويد تغيير در محيط جهاني را مي دهند. در هر حال، دولت ها نيز امروزه بيش از پيش نقش سازمان هاي بين المللي منطقه اي و جهاني و نقش سازمان هاي غيردولتي را مدنظر قرار مي دهند. مهم ترين ويژگي رهيافت هاي نسل سوم پايان بخشي به مناقشات، همين چندبعدي بودن آنهاست که موجب مي شود سعي کنند جوانب مختلف يک مناقشه را مدنظر داشته باشند. اين مسئله بدان معنا نيست که همه مناقشات حل و فصل مي شوند، بلکه از نظر مسئولين و سياستگذاران ملل متحد تنها به مفهوم افزايش کارآمدي نحوه برخورد و مقابله با مناقشات است.

2- عمليات صلح سازمان ملل متحد
 

عمليات حفظ صلح سازمان ملل، ابزاري حياتي براي تحقق صلح و ايجاد امنيت در اختيار شوراي امنيت سازمان ملل متحد است. سازمان ملل متحد در سال 1948 با ايجاد سازمان نظارت بر آتش بس ملل متحد در خاورميانه در حفظ صلح پيشگام شد. در حالي که اين موضوع به صورت ويژه در منشور ملل متحد پيش بيني نشده بود. از سال 1948، حدود 800 هزار پرسنل نظامي و پليس غيرنظامي از حدود 130 کشور جهان در عمليات حفظ صلح سازمان ملل خدمت کرده اند.
عمليات چندبعدي صلح سازمان ملل متحد يکي از رهيافت هاي پايان بخشي به مناقشات در فضاي پس از جنگ سرد به شمار مي رود. عمليات صلح عبارتند از عمليات سنتي حفظ صلح به علاوه عناصر بشردوستانه و دموکراسي سازي جديد. سازمان ملل متحد از اين رهيافت در کامبوج و يوگسلاوي سابق استفاده کرد. در عمليات چندبعدي صلح سازمان ملل متحد؛ دو مفهوم «حفظ صلح» (16) و «صلح سازي» (17) با يکديگر ترکيب شده اند. کوفي عنان (18) اشاره داشته که تمايز ميان صلح، صلح سازي و تحکيم صلح، تمايزي مصنوعي است و عمليات صلح ملل متحد تمامي اين عناصر را در بر مي گيرد. فعاليت هاي گروه کمک به انتقال در ناميبيا نخستين عمليات سازمان ملل متحد بود که از مرزهاي عملياتي سنتي حفظ صلح فراتر رفت. اين گروه کمک شاياني به استقلال ناميبيا (19) از آفريقاي جنوبي نمود. در مورد اين عمليات، رضايت محلي، منطقه اي و جهاني به چشم مي خورد.
در کامبوج نيز عمليات چندبعدي صلح اجرا شد. در کنفرانس پاريس در سال 1989 که مسئله کامبوج مورد بررسي قرار گرفت، علاوه بر تضمين بي طرفي، حاکميت ملي و تماميت ارضي کامبوج، نياز اين کشور به حمايت بين المللي براي بازسازي نيز مورد تاکيد قرار گرفت. مرجع انتقالي ملل متحد در کامبوج (20) ماموريت يافت بر اجراي توافق پاريس نظارت کرده و نظارت بر حقوق بشر و برنامه هاي آموزشي حقوق بشر را بر عهده گرفت. سازمان ملل متحد عمليات صلح متعدد ديگري در سومالي، يوگسلاوي سابق، رواندا، ليبريا و بوسني انجام داد. اين عمليات با چالش هاي بسياري رو به رو بوده اند. محيط هاي امنيتي محلي و منطقه اي چالش هاي متعددي براي اين عمليات ايجاد کرده اند. اگرچه اغلب اين عمليات با رضايت دولت هاي طرف مناقشه صورت گرفته اند اما همگي طبق فصل هفتم منشور انجام شده اند.
از آوريل 2002 تا سال 2007 پنج عمليات صلح جديد آغاز شد. شوراي امنيت همچنين مجوز 6 عمليات صلح ديگر را صادر کرده است که توسط ائتلاف ها يا ترتيبات منطقه اي انجام مي گيرد. از سال 2002 تا اکتبر 2005 حدود 69000 نيروي نظامي و پليس غيرنظامي در 17 ماموريت صلح باني سازمان ملل متحد شرکت داشته اند. همچنين 14000 نيروي غيرنظامي در اين عرصه فعاليت نموده اند.
بيشترين تمرکز عمليات صلح سازمان ملل متحد در سال هاي اخير، در آفريقا بوده است. حدود هشت عمليات هم اکنون در آفريقا در حال انجام است و حدود سه چهارم نيروهاي عملياتي سازمان ملل در آنجا حضور دارند. در برخي موارد نيز عمليات صلح با کمک سازمان هاي منطقه اي انجام شده است.
همان گونه که اشاره شد چالش هاي متعدد در راه انجام اين عمليات قرار داشته و دارد. از جمله اين چالش ها مي توان به موارد ذيل اشاره کرد: گسترش سلاح هاي کوچک، گسترش فساد و جنايت، ظهور جنگ سالاران محلي و قاچاقچيان اسلحه، مواد مخدر، قاچاق الماس و انسان، ضعف حکومت قانون، و حملات تروريستي، جريان هاي پناهندگان و ويراني محيط زيست.

3- چالش هاي عمليات صلح سازمان ملل متحد
 

به طور کلي چالش هاي مطرح در زمينه عمليات صلح سازمان ملل متحد را مي توان به دو گروه تقسيم بندي کرد:
1) چالش هاي امنيتي؛
2) چالش هاي هماهنگي و همکاري.

3-1. چالش هاي امنيتي
 

در مباحث بالا به نمونه هايي از چالش هاي امنيتي اشاره شد اما اين چالش در دو بستر کلي شکل گرفته است. روابط قدرت در قالب «دولت شکست خورده» بستر اول و توسل روزافزون به اعمال تروريستي نيز بستر دوم است.

3-1-1. دولت هاي ضعيف يا شکست خورده (21)
 

بخش اعظم عمليات صلح سازمان ملل متحد در مورد دولت هاي ضعيف يا شکست خورده صورت مي گيرد. اين دولت ها نه تنها امور مردم خود را به خوبي انجام نمي دهند بلکه خلأ قدرتي را فراهم مي آورند که گروه هاي تروريستي و مافيايي از آن بهره مي گيرند. حکمراني بد، فقر، فساد گسترده، فقدان رعايت حکومت قانون، نابرابري در توزيع درآمد، قاچاق انسان، گسترش سلاح هاي کوچک و سبک و قاچاق مواد مخدر به موضوعاتي رايج در اين دولت ها تبديل مي شوند. پيچيدگي اين مشکلات نيازمند ابزارهاي هماهنگي در عمليات صلح است و هدف کلي اين ابزارها عبارت از بازسازي سياسي، امنيتي، اجتماعي، اقتصادي و نهادي اين جوامع خواهد بود.
همان طور که اشاره شد در سال هاي اخير توجه ويژه اي به مفهوم امنيت انساني شده و کرامت انساني و شرايط زندگي انساني در کنار نگراني هاي سنتي امنيتي مدنظر قرار گرفته است. عمليات صلح در دولت هاي ضعيف يا شکست خورده بايد دستورالعمل کاري گسترده تري را به خود اختصاص دهد و عناصر مفهوم امنيت انساني را نيز در بر گيرد. اين مسئله نيازمند نوآوري عملياتي، ابتکارات نهادي، شجاعت شخصي و همکاري ميان بخش هاي نظامي و مدني است. عمليات صلح ملل متحد در اين راستا با موفقيت ها و شکست هايي همراه بوده اند که درس هاي آموزنده اي از اين ناکامي ها به دست آمده است. از ميان درس هاي آموزنده عمليات صلح در دولت هاي شکست خورده مي بايستي به نياز به برنامه ريزي همه جانبه براي عمليات صلح، توجه به ويژگي هاي بومي در عمليات صلح، همراهي بخش هاي سخت افزاري و نرم افزاري و لزوم استفاده از جوامع مدني اشاره کرد.

3-1-2. تروريسم
 

تروريسم و نحوه مقابله با آن پس از حوادث 11 سپتامبر 2001 در صدر اولويت هاي امنيتي قرار گرفته اند. تروريسم به عنوان يک استراتژي و روش مبارزه توسط برخي گروه ها در نظر گرفته شده و گسترش فزاينده آن بر عملکرد عمليات صلح سازمان ملل متحد تاثير گذار بوده است.
بمب گذاري در دفتر سازمان ملل متحد در بغداد در 19 آگوست 2003 که به کشته شدن 22 نفر از اعضاي دفتر منجر شد، حکايت از ناآمادگي هيئت هاي عملياتي سازمان ملل متحد براي مقابله با حملات تروريستي داشت.
اين واقعه سبب شد دبير کل و سازمان ملل متحد به مسئله حفاظت از هيئت هاي ماموريتي خود توجه ويژه اي نمايند و شرايط امنيتي هيئت هاي عملياتي نيز در نقاط خطرناک مدنظر قرار گيرد. «گروه بلندپايه دبير کل ملل متحد در مورد تهديدات، چالش ها و تغيير» (22) در گزارش دسامبر 2004 تاکيد کرد که «القاعده و نهادهاي نزديک به آن، تهديدي جهاني عليه سازمان ملل متحد و اعضاي آن محسوب مي شوند. القاعده در بيانيه هاي خود سازمان ملل متحد را يکي از دشمنان خود دانسته است».
محيط هاي امنيتي محلي نيز نسبت به گذشته حاوي خطرات بيشتري براي هيئت هاي ماموريتي سازمان ملل متحد هستند. از جمله اين تهديدات مي توان به گروگان گرفته شدن نيروهاي سازمان ملل متحد در بوسني در اواسط دهه 1990 اشاره کرد. هم اکنون اعضاي غيرنظامي هيئت هاي سازمان ملل متحد و اعضاي سازمان هاي غير دولتي که در عمليات صلح شرکت دارند، با خطر و تهديد بيشتري مواجهند. اين افراد همچنين ابزار دفاعي محدودتري در اختيار دارند. در اين راستا، بايد توجه بيشتري به آموزش هاي ايمني و امنيتي مبذول شود.
اما دسته دوم چالش ها به «چالش هاي هماهنگي و همکاري» موسوم هستند. اين چالش ها بيشتر در نتيجه اقدامات دولت هاي طرف مناقشه و يا عدم توجه جامعه بين المللي به مقتضيات اجرايي عمليات صلح ايجاد مي شوند.

3-2. چالش هاي هماهنگي (23) و همکاري (24)
 

همکاري در اين بافت عبارت است از فعاليت مشترک گروهي براي دستيابي به يک هدف. همکاري نيازمند وجود ارتباطات و روابط موثر حرفه اي و شخصي است. هماهنگي نيز مفهوم همکاري را در بر دارد اما استفاده نظام مند از سياست گذاري و اقدامات در جهت برنامه ريزي، مديريت، مذاکره و اجرا را نيز در بر مي گيرد. عوامل متعددي وجود دارند که همکاري و هماهنگي را تضعيف مي کنند که در ادامه به آنها اشاره مي شود:

3-2-1. منافع
 

قدرت هاي بزرگ و حتي گروه بندي هاي منطقه اي و ملي به نحوه خاصي به بحران ها يا قراردادهاي صلح مي نگرند و منافع آنها در تعيين اولويت ها، بودجه و دستورالعمل عمليات صلح موثر است. بنابراين تا زماني که منافع، شامل منافع فردي، گروهي يا ملي به منافع در سطح تحليل بالاتر يعني «منافع بشري» يا «منافع جهاني» ارتقا نيابد، عمليات صلح همواره با چالش هايي مواجه خواهد بود. سازمان ملل متحد نيز همواره از اعضاي دائم شوراي امنيت نيز در به دليل رجحان دادن به اولويت هاي ملي خود بر اولويت هاي جهاني انتقاد کرده است.

3-2-2. مشکلات قانوني و اساسنامه اي نهادهاي بين المللي
 

نهادها ممکن است اهداف مشترکي را دنبال کنند اما به جهت محدوديت هاي قانوني و اساسنامه اي نتوانند در عمليات صلح مشارکت نمايند. کميته بين المللي صليب سرخ از جمله اين نهادهاست. سازمان پزشکان بدون مرز به عنوان مثال از دکتريني پيروي مي کند که با انجام «عمليات صلح ميان دولتي» مغاير است. بنابراين انتظار مي رود نهاد و سازمان هاي بين المللي تاثيرگذار در عمليات صلح با بازبيني اساسنامه و فعاليت هاي خود شرايط ارتقاي تاثيرگذاري و کارکرد خود را در عمليات صلح سازمان ملل و مناقشات فراهم آورند.

3-2-2- کمبود منابع مالي و همپوشاني وظايف نهادهاي غيردولتي فعال
 

گاهي اوقات نهادها به دليل عدم تناسب در دسترسي به منافع نمي توانند در عرصه هاي مختلف با يکديگر همکاري کنند و در عين حال، هم پوشاني وظايف نيز يکي از علل تضعيف کننده همکاري به شمار مي رود. در اين خصوص، تشکيل کار گروه هاي ويژه براي بررسي ميزان و شکل دسترسي نهادها به منابع و بررسي موضوع تفکيک وظايف و شفاف سازي محيط فعاليت هاي نهادها و سازمان ها يک ضرورت اجتناب ناپذير محسوب مي گردد.

3-2-3. تاثير رسانه ها
 

رسانه ها منبع توليد و توزيع اطلاعات و اخبار به شمار مي روند و بر ماهيت سياسي عمليات صلح تأثير ويژه اي دارند. رسانه ها بر ارائه و توانايي دولت ها براي مشارکت در عمليات صلح، در پيامد آن و در شکل و ميزان تخصيص منابع براي عمليات صلح سازمان ملل تاثيرگذار هستند.
به نظر مي رسد آشنايي عميق تر رسانه ها اعم از رسانه هاي مکتوب، شفاهي و الکترونيکي با فعاليت هاي مرتبط با عمليات صلح يک ضرورت حياتي است. چرا که پيامد اين امر، تاثير مثبت و گسترده تر اين رسانه ها بر جامعه بين المللي، دولت هاي ملي و تقويت عمليات صلح سازمان ملل مي باشد.

نتيجه گيري
 

روابط بين الملل در دنياي امروز بسيار پيچيده و در هم تنيده شده است و بازيگران دولتي و غيردولتي با منافع متفاوت و متضاد به همکاري، رقابت و خصومت با يکديگر در نظام بين المللي مي پردازند. نتيجه چنين وضعيتي وجود تهديدات چندبعدي و مناقشاتي است که داراي ترکيبي پيچيده و پر ابهام مي باشند. اين مناقشات امکان دارد داراي ماهيتي داخلي يا بين المللي باشند که متاثر از منافع بازيگران، بازي بازيگران، قواعد بازي و ماهيت نظام بين المللي به شدت پيچيده گرديده و نيازمند همکاري دسته جمعي براي حل و فصل آن مي باشند.
در اين راستا اقدامات سازمان ملل براي حل و فصل مناقشات داراي اهميتي حياتي است؛ چرا که سازمان ملل به عنوان نهادي فراملي، توانايي و مشروعيت ايفاي نقشي تاثيرگذار و مورد پذيرش همگان را در جامعه جهاني داراست. عمليات صلح سازمان ملل متحد در هزاره جديد متاثر از تغيير و تحولات شگرف در نظام بين المللي بايستي از نسل سوم رهيافت هاي پايان بخشي به مناقشات استفاده کند. در اين راستا، موفقيت سازمان ملل در عمليات صلح منوط به درک واقعيت هاي فضاي نوين بين المللي، استفاده از پتانسيل هاي سخت افزاري و نرم افزاري موجود از جمله پتانسيل هاي جامعه مدني و سازمان هاي غيردولتي و توجه کافي به تمامي وجوه امنيت، از جمله امنيت انساني در حل و فصل مناقشات است.
در اين فرايند توجه به امنيت انساني که ناظر بر حفظ حرمت و کرامت انساني انسان ها و ايجاد شرايط سالم و امن زندگي است علاوه بر وجوه سخت افزاري مي بايستي در دستور کار فعاليت هاي صلح سازمان ملل قرار گيرد.
بازشناسي و تحليل دقيق چالش هاي عمليات صلح سازمان ملل توسط نخبگان اجرايي و فکري بين المللي يک الزام اجتناب ناپذير و حياتي است تا شرايط براي اجراي دقيق عمليات صلح سازمان ملل و در پيامد آن، تحقق صلح و امنيت بين المللي فراهم گردد.

پي نوشت ها :
 

* دکتر سيد علي طباطبايي، استاديار دانشکده علوم سياسي دانشگاه آزاد اسلامي تهران مرکزي
1- Intractable Conflict
2- Peace Operation
3- Oliver Richmond
4- Conflict Management
5- Peace Keeping
6- Status Quo Diplomacy
7- Jimmy Carter
8- Camp David
9- Dayton
10- Richard Holbrook
11- Conflict Resolution
12- Burton
13- High Commissioner on National Minorities
14- Long Term Missions
15- The Office for Democratic Institutions and Human Rights
16- Peace Keeping
17- Peace Making
18- Kofi Annan
19- (United Nations Transit Assistant Group (UNTAG
20- United Nations Transitional Authority in Cambodia (UNTAC)
21- Weak or Failed States
22- UNSG High Level Panel on Threats Challenges and Change
23- Coordination
24- Cooperation
 

منبع:پايگاه نور ش 37